محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

محیاکوچولو

بدون عنوان

محیا ٢٤ آذر اولین بار موهاشو کوتاه کرد از پنجم دی دست  میزد تو ده ماهگی میگفتی چیزی ک دستته رو بده مامان میداد بهم و میگم لالا کن سرشو میذاشت رو بالش ولالا میکرد تو ده ماهگی بازی کلاغ پر و تامی اسکلت و دالی بازی رو خیلی دوست داشت و عاشق خوردن نون . بیست و شش آبان اولین دندوناش دیده شد محیا جونی از هجده آذر چهاردست و پا رفت تو ده ماهگی خیلی ایستادن رو دوست داره ب دیدن تلویزیون خیلی علاقه داره وقتی خاله سعیده براش شعرمحیاگله رو میخونه دستاشو میبره بالا بشکن میزنه و دست میزنه عاشق شعر محیا گله محیا گل سنبله محیا بیست و هشتم دی بای بای کردن رو یاد گرفت تو ده ماهگی عزیزمن باشنیدن آهنگ میرقصه وعاشق گرفتن و خور...
11 مرداد 1392

کلمه هایی ک عشق مامان تا این لحظه گفته

بوب . باب . ماما .نه نه . یه یه . دد . ام .اب .دو دو . تاتا . دادا . نونو . انو .ادو .اتا . الو .بله .بده . مامانی .آب بده.بگیر .بریم . باز . من . منم منم .جی جی . جیک .جوجوک .آمانی .آب . نننی . اک . دو .امیر .کاجی .کوجی .هاپو .هاپ .ابی . ایس .هیس . عمه . عمو .ب خاله میگه گاله. ب بستنی میگه هنی .ب سیب زمینی سرخ میگه نننی.کو.کجا ...
11 مرداد 1392
1